مقام معظم رهبری<\/h2>

بسیاری از مشکلاتی که به نظرمان می رسد در صحنه های مختلف اجتماعی و اقتصادی و یا حتٌی سیاسی داریم ، اگر کاوش کنیم به مشکلات فرهنگی بر می گردد. با این که نظام جمهوری اسلامی، از آغاز بر یک مبنای فرهنگی بنیان شد و رهبر و پدید آورنده این نظام، یک عنصر بیش از همه چیز فرهنگی بود و مسؤولان این نظام هم در طول این مدت، تقریباً همیشه همین طور بوده اند، در عین حال باید اعتراف کنیم که در زمینه های فرهنگی، آن کار مطلوب و مورد انتظار را خیلی انجام نداده ایم. مسایل فرهنگی از مسایل اقتصادی اهمیتش به مراتب بیشتر است چون مسایل فرهنگی در مسایل اقتصادی تأثیر قطعی دارد. فرهنگ در کیفیت و رشد و شکوفایی و همه چیز تأثیر دارد. آن چه که فعلاً در مقوله‏ی فرهنگ مورد نظر من است اخلاق است چه اخلاق فردی و چه اخلاق جمعی، اخلاق اجتماعی و اخلاق زندگی. اگر ما دنبال استقلال هستیم، باید به فرهنگ مراجعه کنیم و روی فرهنگ کار کنیم. اگر دنبال خودکفایی و رفاه عمومی مردم هستیم، اگر به دنبال تدین مردم و یک تمدن بزرگ اسلامی هستیم - که باید باشیم و البته هستیم - باید بر روی مسأله  فرهنگ تأمل و تلاش و توجه و سرمایه گذاری ویژه‏ یی بکنیم. مراد از این فرهنگ، فرهنگ مدروس و مکتوب مدرسی نیست. مراد ما فرهنگ به معنای عام آن است.

فرهنگ صحیح آن فرهنگی است که با مبانی اسلامی و منطق و عقل و خرد، همسان و همگام باشد، آن جامعه به سمت رشد اقتصادی و رفاه و آزادی و این چیزها هم حرکت خواهد کرد؛ یعنی این فرهنگ خوب، زمینه خواهد شد که جامعه، ثروتمند هم بشود، عالم هم بشود، از لحاظ سیاسی هم قدرت پیدا کند، از لحاظ آزادی و آزادمنشی هم به آرزوها و اهداف خودش برسد.

به نظر من تأثیر فرهنگ ، هم به عنوان یک عامل اصلی و تعیین کننده در رفتارهای فردی و اجتماعی کشور و امتمان هم به عنوان یک حامل برای تأثیرات و اثرگذاریهای سیاسی _ گرایشهای سیاسی معقول عنه قرار گرفته. هرکجا که من تعبیر فرهنگ را به کار می برم ، مرادم آن معنای عام فرهنگ است ، یعنی آن ذهنیتهای حاکم بر وجود انسان که رفتارهای او را به سمتی هدایت می کند - تسریع یا کند می کند. ما باید به اسلام تمسک بکنیم . اسلام آن چیزی است که وسیله پیشرفت و تکامل و تعالی این ملت و این کشور است و جایش هم همین جای فرهنگ است. اساس و ریشه فرهنگ عبارت است از عقیده و برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم ، و نیز خلقیات اجتماعی و ملٌی. بنده چند نمونه از خلقیات اجتماعی و ملٌی را که برای یک ملٌت تعیین کننده است در اینجا عرض می کنم : عزم و اراده و غرور ملی ، احساس توانایی ، احساس قدرتِ بر اقدام و عمل سازندگی ، انضباط ، نشاط همکاری و مشارکت. در کار فرهنگی نباید مسأله پول و بودجه، یک مشکل عمده به حساب آید. به این معنا که مشکلات و نقایص فرهنگی را در ردیف نیازهای بودجه یی و در آخرهای لیست قرار ندهیم؛ بلکه در اول های لیست - اگر نگوییم در ردیف اول ـ قرار بدهیم. اگر درست فکر بکنیم، این به صرفه اقتصادی مملکت هم است. یعنی از این که بودجه و امکانات بیشتر را به کارهای فرهنگی ـ بخصوص فرهنگ آموزشی ـ متوجه کنیم، کشور زیان نخواهد کرد؛ زیرا که خود این، برای آینده کشور تولید امکانات می کند. اگر ما امروز بودجه ارزی و یا ریالی را به کار فرهنگی متوجه می کنیم، باید توجه نماییم که اگرچه ممکن است در کوتاه مدت، این بودجه به درد کارهای اقتصادی و گردش امور اقتصادی کشور ما نخورد، اما در اندکی بعد از کوتاه مدت ـ نه این که در بلندمدت زیاد ـ عایدی اش فوراً به خود ما برمی گردد؛ مثل همین مسأله انتشارات و کاغذ، که ما باید بتوانیم کتاب و نشریه علمی و امثال اینها را در اختیار داشته باشیم. باید کاغذ را در اختیار دستگاه های فرهنگی گذاشت تا بتوانند این کار مهم را انجام بدهند. این، یک مسأله است که در نگرش به عرصه فرهنگی کشور، ما باید به تربیت نیروی انسانی توجه کنیم. وابستگی را نباید با فراگیری علم که هر جا باشد انسان باید آن را بیابد، اشتباه کرد. علم گاهی در نزد دشمن ماست در عین حال ما می رویم پیش او زانو می زنیم و علم را فرا می گیریم، این اشکالی ندارد و ارزش علم فراتر از این است که انسان به خاطر دشمنی، از آن صرف نظر کند. ولی بحث ما در یک طرفه تحت تأثیر دشمن قرار گرفتن است، آن هم در مسائلی غیر از علم یعنی در سیاست، فرهنگ و چیزهایی از این قبیل، آن چه که آنها برای ما درست کردند، دومی است آن چه که برای به اصطلاح دنیای سوم خواستند و برنامه ریزی کردند، وابستگی فرهنگی و سیاسی است. آنها اتفاقاً کاری کردند که تبادل علم و تکنولوژی انجام نگیرد. انقلاب فرهنگی به معنای برگرداندن محیط دانشگاه از جهت گیری غیر اسلامی به جهت گیری اسلامی است. در همه جا یک آرایش فرهنگی بسیار خطرناکی علیه انقلاب وجود دارد . دشمن در مقابل وضع کنونی ما آن ژست و آرایش نظامی را که پنجاه سال پیش می گرفت ، امروز نمی گیرد لذا ما باید آرایش جدید دشمن را بشناسیم و اگر نشناخته ایم و خوابیدیم قطعاٌ از بین خواهیم رفت. تضمین کننده فعلیت‏های آینده، عامل فرهنگی است یعنی تضمین کننده‏ حفظ فعلیت‏های موجود هم عامل فرهنگی است. من خیال می کنم همه ی آن چیزهایی که آینده را به وجود می‏ آورد و تضمین می‏کند عامل فرهنگی است والا پول و منابع زیرزمینی و حتی صنعت و تمدن بالفعل کاری نمی کند. زیرا تمدن بالفعل اگر پشتیبان‏های فرهنگی و تضمین ‏کننده‏های فرهنگی دنبالش نباشد از بین می‏رود. سقوط و زوال تمدن‏ها چگونه است؟ ضعف عامل فرهنگی است. تأثیر فرهنگ و نقش و سهم فرهنگ به اعتقاد من این است. باید ایمان و حرکت اسلامی و انقلابی و روح انقلاب مثل روحی در همه تصمیات فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد. اشکال ضایعات فرهنگی این است که زود فهمیده نمی شوند. یعنی مثل تورم نیست که بشود هر روز اندازه گرفت. مسایل فرهنگی در بلندمدت اثر می کند؛ دیر فهمیده می‏شود. به همین نسبت صعب العلاج هم است. یعنی ما می خواهیم محتوای این تکنیک این قالب و این هنر را که از دیگران گرفته ایم - مثل خیلی چیزهای دیگر - اسلامی کنیم. ما می خواهیم از قالب این ، هرچه را که با اسلام منافات دارد حذف کنیم.