5 ـ خوشبختی چیست و چه کسی را خوشبخت میگویند؟ (47 مورد)

پاسخ: «خوشبختی» واژه ای زرّین، زیبا و دل پذیر است که در هر فرهنگ و تمدنی، آرمانی ارزشمند و محبوب شمرده می شود. نگاه افراد به آفرینش و دیدگاه انسان ها به هستی، مبنای تفسیر خوشبختی (سعادت) است. آنان که فقط زندگی را دامنه ای سرسبز و با صفا و ساحلی دل پسند و زیبا می دانند که باید در آن خوب نوشید و خوب پوشید و خوب گردید، خوشبختی را در جلوه هایی هم چون جمال و زیبایی، مال و دارایی، قدرت و توانایی، رفاه و تن آسایی و مقام اجتماعی خلاصه می کنند، و کسانی که آفرینش را آموزشگاهی شایسته برای آموزه های آسمانی می دانند، که فرصت یک بار حضور در آن فراهم می شود و در پی آن، ابدیت و جاودانگی نهفته است، نگاهی فراتر از رخسارهای ظاهری و جلوه های فریبا و زیبا دارند ؛ هستی را هدف مند دانسته، انسان ها را ارزشمند دیده و خود را وظیفه مند در تمامی عرصه ها و صحنه ها، و شادی ها و شیون ها می بینند. خوشبختی در نگاه اینان، رویایی دست نیافتنی، ارمغانی آسمانی و شانسی بی معیار و بی ضابطه نیست، بلکه دستاورد تلاش و کوشش و محصول رنج و زحمت آدمی خواهد بود.[1]

برای خوشبختی دو تعریف کلّی بیان شده است: 1) خوشبختی یعنی رسیدن به لذت بسیار و یا رسیدن به لذت های دایمی در زندگی ؛ 2) خوشبختی عبارت است از: رضایت کلی از زندگی و خشنودی از وضعیت خویشتن.[2] معتقدان به تعریف دوم، بر این باورند که دست یابی به خوشبختی به وسیله جستجو کردنِ ثبات هیجانی و تعادل حیاتی، سودمندتر از زندگی در منتهای درجات هیجان غیرقابل پیش بینی و لذت های اندک زودگذر است.[3] به طور کلی، خوشبختی یا سعادت، حالت و وضعیتی است که با: لذت، آسایش، موفقیت و نیل به آرزوها، و هم چنین: سُرور، بهجت، و رضایت و خشنودی از جریان امور، همراه است.[4]

خوشبخت زیستن، هنری است که به توانایی فایق آمدن بر مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن بستگی دارد. راز خوشبختی صرفا دانستن و اندوختن راه حل ها نیست، بلکه به کارگیری این راه حل ها و استفاده مناسب و به موقع از آن هاست. همه ی آدم ها خواهان زندگی راحت و بدون دغدغه هستند ؛ امّا زندگی پر از مسایل و مشکلات است، به طوری که هر مشکل که حل شود، مشکل دیگر رخ می نماید. از این رو، اگر افراد بدانند و به خود بباورانند که مشکلات، بخشی از زندگی در این جهان اند و باید آن ها را به عنوان امکانات مبارزه و رشد و محرّک های زندگی قلمداد کرد، قدرت و کنترل بیشتری بر زندگی خود پیدا خواهند کرد. نوع نگاه آدمی به حوادث، رابطه ی مستقیم با میزان درد و عذاب ناشی از آن حوادث دارد، یعنی معنایی که انسان از زندگی به دست می آورد سختی ها و دردها معنادارتر می شود و تحمل و تحلیل دردها و ناکامی ها درست تر ، دقیق تر و عمیق تر خواهد بود . به گونه ای که اگر با دیدی روشن و مثبت به یک حادثه نگریسته شود، نکات مثبت و آموزنده ای در آن می توان یافت که تسکین بخش و آرامش دهنده انسان هاست. به عنوان نمونه، توجیه زیبایی که برای یک واقعه می کنیم، از شدّت و عمق ناراحتی و استمرار رنج، جلوگیری می کند. برخی افکار غلط، بزرگ ترین دشمن زندگی افرادند و خسارت و زیان فراوانی بر زندگی وارد می سازند. پاره ای از این باورهای غلط و مخرّب، عبارت اند از: نیاز شدید و غیر اصولی به تأییدشدن از طرف اطرافیان و دیگران، نیاز شدید به جلب توجه بیش از اندازه و نیاز شدید به قدردانی و هم چنین اعتقاداتی از قبیل این که ما قدرت مقابله با غم و غصه و اندوه و آلام و رنج ها را نداریم، و محکوم جبرِ سرنوشتیم. در مقابل، اعتقادات و باورهای سازنده ای وجود دارند که باعث آرامش و آسایش زندگی می شوند، به طور مثال: اعتقاد به این که خدا، پشت و پناه انسان هاست و با تکیه بر قدرت و حمایت او انسان ها به پیش می روند، اعتقاد به این که آن چه در زندگی رخ می دهد، حکمتی دارد و موجب رشد و تکامل در این جهان و اجر و پاداش در آخرت می شود، باور به این که انسان ، ارزشمند است و با تکیه بر ارزش های درونی خود می تواند بهترین باشد و سرانجام، باور به این که: «خواستن، توانستن است» و این که افراد، آن چه را که بخواهند، می توانند روزی به دست آورند. انسان های عاشق خوشبخت، از خوش حال سازیِ دیگران و انجام دادن کار و خدمت به دیگران دریغ نمی ورزند، ترحّم بیش از اندازه بر حال خود روا نمی دارند، از اشتغال بیش از حد به خویشتن پرهیز دارند، در دوستی و محبت ورزی پیشگام اند، از کینه توزی و خشونت به دورند، و دارای نگرش مثبت و عزّت نفس بالایی هستند. آنانی که با دانش و بینش روشن، حقیقت هستی و راز آفرینش را دریافته اند، به خوبی می دانند که با تخیلات، و رویاهای رمانتیک، با افکار و تصوّرات موهوم، نمی توان به ساحل خوشب ختی و سعادت رسید. خوشبختی از آنِ کسی است که نخست، ارزش والای انسانیِ خود را بیابد و از شرافت رفیع خویش در آفرینش آگاه باشد، خود را برده ی نان و نام نسازد، و هیچ گاه شخصیت خویش را تنها در زیبایی های زودگذر و جلوه های ناپایدار دنیا، خلاصه نکند.  


-[1] اشاره به آیه ای از قرآن کریم: «لَیْسَ لِلاْنْسانِ إلاّ ما سَعی؛ جز تلاش و کوشش بهره ای برای انسان نیست». (سوره نجم، آیه 39)     [2]- رویارویی با چالشهای زندگی و فن آوری، کریس. ال. کلینک، ترجمه: علی محمد گودرزی، ص 441 ؛ فرهنگ آفتاب، ج 2، ص 680.         -[3] همانجا.            [4]- برگرفته از کتاب: توحید و تکامل (به ضمیمه سعادت)، مرتضی مطهری، ص 29.