فلسفه وجودی پیوست فرهنگی   (دکتر حسن بنیانیان )

برای شناخت کارکرد پیوست فرهنگی، می‌توان با بهره‌گیری از نظرات جامعه‌شناسانی چون پارسونز فعالیت‌ها و ارتباطات موجود در جامعه را به چهار گروه کلی تقسیم نمود.

گروه اول: فعالیت‌ها و ارتباطاتی است که به منظور تولید، توزیع و مصرف کالا و خدماتی که برای رفع نیازهای جسمی و مادی افراد جامعه شکل می‌گیرد، که این مجموعه در قالب «نظام اقتصادی» طبقه‌بندی می‌شود.

گروه دوم: فعالیت‌ها و ارتباطاتی است که برای شکل‌دهی و ساماندهی نظام قدرت برای اداره امور جامعه صورت می‌گیرد، که این مجموعه را به عنوان «نظام سیاسی» جامعه تعریف می‌کنیم.

گروه سوم: تامین کالا و خدماتی است که در کنار نیازهای مادی که افراد در پی آن خواهند بود برای اداره مطلوب یک جامعه به عنوان کالای عمومی مطرح می‌شود، که شامل تأمین امنیت داخلی، دفاع از مرزها، سامان‌دهی و رفع اختلافات حقوقی افراد جامعه، تأمین بهداشت و حفظ محیط زیست و مسائلی از این قبیل می‌شود که این دسته از فعالیت‌ها را در قالب «نظام اجتماعی» یا امور عمومی، طبقه‌بندی می‌کنند.

گروه چهارم: فعالیت‌ها و ارتباطاتی ا‌ست که در جامعه صورت می‌گیرد تا نیازهای متعالی بعد انسانی افراد جامعه را تامین کند و به زندگی فردی و اجتماعی بشر روح و معنا ببخشد، این فعالیت‌ها و ارتباطات برخلاف فعالیت‌ها و ارتباطات سه گروه دیگر که بسیار ملموس بوده و قابل شاخص‌گذاری، ارزیابی و شناسائی و در نتیجه قابل سیاست‌گذاری و مدیریت هستند، چون با نظام اعتقادات، باورها و گرایشات درونی افراد جامعه سروکار دارد، فرایندی پیچیده و نحوه اعمال مدیریت بر آنها بسیار متفاوت و نسبی بوده و با سازوکارهای متفاوتی صورت می‌پذیرد.

 

 ################################

سید امیر حسین  مدنی

مجموعه فعالیت‌ها و ارتباطاتی که در این عرصه صورت می‌گیرد تا با حفظ و تقویت اعتقادات و باورهای عمیق یک جامعه ارزش‌های برآمده از آن را در روابط جامعه گسترش دهند و از این طریق نظم و انظباطی هدفمند را در مجموعه رفتارهای افراد یک جامعه سامان دهند تحت عنوان «نظام فرهنگی» نام می‌برند.

حال اگر به دو خصوصیت مهم افراد در تعاملات اجتماعی شامل:

1.        تأثیر اعتقادات و گرایشات درونی افراد بر همه تصمیمات و رفتارهای روزمره آنها در همه عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی

2.        تأثیرپذیری افراد از محیط اجتماعی و فعالیت‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی که در جامعه صورت می‌گیرد توجه کنیم.

این نکته را قابل قبول می‌سازد که بین این چهار گروه از فعالیت‌ها، داده و ستاده‌ای مستمر وجود دارد و شناخت آنها، مقدمه درک فلسفه وجودی «پیوست فرهنگی» و چگونگی ساماندهی آن است (نمودار زیر این ارتباطات را نشان می‌دهد)

با این مقدمه، می‌توان این موضوع را توضیح داد که اگر فرض کنیم حکومت‌ها، هیچ مداخله آگاهانه‌ای و سازمان‌یافته‌ای را در شکل‌گیری اعتقادات و ارزش‌های خاصی نداشته باشند و جامعه بصورت بسته‌ای اداره شود در یک روند زمانی بلندمدت، می‌توان پذیرفت که اعتقادات و گرایشات فرهنگی یک جامعه، برآیند حضور نوع باورها و اعتقادات و گرایشات برجستگان و نخبگانی است که در بخش‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی فعال بوده و پیشتازی آنها زمینه‌ساز تسلط نوع اعتقادات، ارزش‌ها و رفتارهای آنها در جامعه می‌گردد، نمونه این تغییرات و تحولات را در تاریخ بسیاری از کشورها می‌توان شناسائی نمود، مانند اینکه مسلمان ‌شدن بعضی از جوامع، بواسطه مهاجرت تجار متدین از سرزمین‌های اسلامی به آن کشورها، یا اشاعه یک مذهب خاص را در توده‌های مردم، بواسطه اعتقادات پادشاهان قدرتمند و در عین حال محبوب در مقطعی از زمان شاهد بوده‌ایم.

اما با توسعه و گسترش ارتباطات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بین جوامع بشری، سرعت تغییرات فرهنگی و همچنین مراکز و تحولات موثر بر تغییرات فرهنگی جوامع، لحظه به لحظه رو به افزایش است و دیگر این نخبگان جامعه خودی نیستند که تحولات درونی را هدایت می‌کنند، بلکه ترکیبی گسترده و پیچیده، آشکار و پنهان از مجموعة از این عوامل است که منشاء تغییرات فرهنگی می‌شود.

 می‌توان در یک تقسیم‌بندی کلی به شرح زیر به نتایج اصلی توسعه ارتباطات اشاره نمود: 

بدین‌ترتیب با صرف وجود اعتقادات و باورهای خاص در مدیریت ارشد یک جامعه، نمی‌توان انتظار داشت جامعه تحت تاثیر آنها، این اعتقادات و باورهای را پذیرا باشد، بلکه باید با بهره‌گیری از ابزارها و روش‌های نوین علمی بر بخش اعظم مراکز تأثیرگذار بر فرهنگ جامعه اشراف پیدا کرد و متناسب با پیچیدگی و ماهیت فرهنگ برای اصلاح و هدایت آنها، در راستای اعتقادات و ارزش‌های مورد نظر اعمال مدیریت نمود.

 

نقاط تأثیرگذار در فرهنگ جوامع

نقاط تأثیرگذار را در اولین طبقه‌بندی می‌توان بدو طیف کلی، نقاط تأثیرگذار داخلی و خارجی تقسیم‌بندی نمود.

نقاط تأثیرگذار داخلی را نیز می‌توان به دو گروه فعالیت‌های آگاهانه برای حفظ و تقویت فرهنگ اصیل موردنظر و تأثیرات فرهنگی حاصل از فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که بصورت ناخودآگاه اتفاق می‌افتد تقسیم کرد.

همانطور که نقاط تاثیرگذار خارجی را می‌توان به فعالیت‌ آگاهانه خارج از مرزها برای ایجاد تغییر در نظام اعتقادات و باورهای جامعه و تاثیرات غیرمستقیم فرهنگی حاصل از ورود علوم، فن‌آوری‌های جدید، روش‌ها و الگوگیریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقسیم کرد. 

این مسئله قابل اثبات است که هرچقدر جوامع به سمت توسعه و مدرن شدن به پیش‌ می‌روند، تأثیرات فرهنگی حاصل از فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رو به افزایش است[1] و حتی بسیاری از فعالیت‌های مستقیمی که به عنوان فعالیت‌های فرهنگی قلمداد می‌شود در خدمت تولید نیازهای جدید در عرصه اقتصاد یا زمینه‌سازی برای تحقق سیاست‌های اجتماعی خاص و یا تغییر و تحولات سیاسی جامعه است و مجموعه فعالیت‌های اصیلی که بواقع برای حفظ و تقویت اعتقادات و باورهای اصیل یک جامعه صورت می‌گیرد، بخش محدود و ناچیزی است، ضمن آنکه بواسطه عدم رشد روش‌ها و تاخیر در بهره‌گیری از علوم و فن‌آوری‌های جدید در فعالیت‌های تبلیغی و فرهنگی، روند نفوذ آنها بسیار کند می‌باشد با این توضیحات،‌ آنچه را به عنوان فلسفه وجودی پیش‌بینی «پیوست فرهنگی» برای طرح‌ها و پروژه‌های جامعه می‌توان ذکر کرد عبارت است از:

تلاش آگاهانه و از پیش‌طراحی شده برای جلوگیری از آثار مخرب فرهنگی بهره‌گیری از علوم، فن‌آوری‌ها، روش‌ها و الگوهای وارداتی و همچنین اصلاح کارکردهای فرهنگی فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داخلی است.

تا از این رهگذر، بتوان تاثیرات غیرمستقیم فرهنگی و تاثیرات ناخودآگاه الگوگیری‌ها و بی‌توجهی‌های داخلی را در عرصه تصمیمات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روزافزون را، به حداقل رساند.